نامهي اميل بئر دربارهي لهجههاي آذري
دكتر اميل بئر
جزو اوراق تقيزاده سواد ترجمهاي از مكتوب اميلبئر دربارهي مطالعاتش راجع به تاتي و هرزندي ديده شد. اين مكتوب را اميلبئر (معلم زبانشناسي دانشگاه زوريخ) به محمد شايسته وزير مختار ايـران نوشته بوده و محمد شايسته سوادي از آن براي تقيزاده ارسال داشته است. اين كاغذ مربوط به يكي از سالهاي 1310 تـا 1312 ميباشد.
نام اين شخص به لاتين در نامه نيامده. در Index Islamicus ديده شد كه نام او E. Baer است و دو مقاله از او يكي دربارهي روش لهجههاي ايـران براساس جغرافياي زبانشناسي (به ايتاليايي)، و ديگري دربارهي لهجهشناسي شمال ايـران (به آلماني) كه متن خطابههاي او در دورههاي انجمن بينالمللي شرقشناسي بوده، در آن فهرست ذكر شده است..
آرتور كريستن سن Arthur Christensen دانماركي در «كنتري بوسيون آ لا ديالكتولوژي ايرانين» Contridution a la dialectologie iranienne متذكر گرديده كه راجع به لهجهي آرين در آذربايجان هنوز مطالعاتي به عمل نيامده و ضروري است كه تحقيقاتي در اين مورد به عمل آيد. در اثر اين تذكر سال قبل عازم تبريز گرديدم. اين جانب مصمم شدم كه آنچه را كه از زبان آرين در اين چند سال اخير از نفوذ زبان تركي محفوظ مانده تعقيب نمايم. اطلاعاتي كه در تهـران از طرف اشخاص مهم به خصوص جانب مستطاب آقاي تقيزاده به اين جانب داده شد مرا هدايت كرد و به راه انداخت.در تبريز به زودي بـا اشخاصي مربوط گرديدم كه از قرا@ هرزند، مابين مرند و جلفا بودند و زبان آرين را صحبت ميكنند. جديتر از همه قريهي گلينقويه، زبان آرين را حفظ نموده است. پس از چند روز توقف در منازل سركردههاي قريهي مزبور توانستم يك هزار و پانصد لغت جمعآوري كرده و مطالعاتي راجع به اوضاع تمدن قديم زراعت آنها به عمل آورم. زبان اين قريه كه اهالي آن، آن را «هرزندي» ميخوانند داراي صفات مشخصه است. اين زبان بـا تمام زبانهاي آرين كه تـا به حال كشف شده از نظر املا@ اختلاف نشان ميدهد. ليكن عدهي اشخاصي كه اين زبان را صحبت ميكنند در اين بيست، سي سال اخير ظاهرا كم شده است. در خود گلين قويه هم اين زبان مشرف به موت است. علت آن اين است كه اهالي اين ناحيه، به واسطهي روابطي كه بـا قرا@ همجوار خود دارند، مجبورند زبان تركي را وسيلهي ارتباط خود قرار بدهند. اقدام ضروري كه بايد امروز به عمل آيد اين است كه قبل از اين كه اين زبان از بين برود بـا دقت كاملي لغات آن جمعآوري شود.
ناحيه دومي كه در آذربايجان به واسطهي روابط شخصي جلبنظر مرا نمود، خلخال در جنوب شرقي آذربايجان بود. اين زبان نيز كه اهالي آن، آن را «تات» ميخوانند از نظر علم زبان، فوقالعاده جالب توجه است. عدهاي كه اين زبان را صحبت ميكنند به درجات زيادتر از عدهاي است كه زبان هرزندي را صحبت مينمايند. اين زبان در قرا@ ديگر، خلخال خارج از حدود شاهرود و در بعضي از قرا@ ناحيهي زنجان نيز صحبت ميشود. اين زبان قويترين تحملها را در مقابل نفوذ زبان تركي نشان داده است و علت آن اين است كه روابط اهالي، اين ناحيه بيشتر بـا اهالي نواحي كوه البرز (گيلان و طالش) است كه زبان آرين را صحبت ميكنند. ليكن به طوري كه ديده ميشود در اين ناحيه نيز يك قريه بعد از ديگري در تحت نفوذ تركي ميرود. مثلا اهالي خميس كه در پنجاه سال قبل زبان تاتي صحبت ميكردند امروز به واسطهي رابطه بـا هروآباد كه اهالي آن تركي صحبت ميكنند، عموما تركي حرف ميزنند.براي چه بايد زبان آرين رو به نيستي رود و جلوگيري از اين زوال نشود. مگر اين زبان براي ترقي زبان ملي ايـران داراي اهميت فوقالعاده نيست. حقيقتا بايد طرق و وسايلي پيدا نمود كه آنچه از اين زبانها باقي مانده از نفوذ زبان تركي محفوظ بماند.بهتر از اين نواحي طبيعتا نواحي گيلان و مازندران است كه اين جانب از هروآباد بدانجا عازم گرديدم. اين جانب مطالعاتي در اسالم راجع به زبان طالش و در لاهيجان و سياهكل راجع به زبان گيلكي و گالش و زبان كردي و امارلو ]عمارلو[ و در چمخاله راجع به زبان كردهايي كه در آنجا اقامت دارند به عمل آوردم. در مازندران تحقيقاتي راجع به لهجهي تنكابنيها و رستم كلاييها، در نزديكي اشرف بابليها و آمليها نمودم.
در طول مسافرتهايي كه نمودم از طرف وزارت داخله و حكام آذربايجان و گيلان و مازندران به اين جانب فوقالعاده كمك شد و در هر نقطه كه اقامت مينمودم اهالي محل بـا كمال مهرباني از من پذيرايي نموده و مطالعات مرا طرف توجه قرار ميدادند. اين جانب از محبت و پذيرايي آنها كمال تشكر را دارم. مطالعات خود را در اين ماه اخير قطع كرده و براي مدتي خاتمه به تحقيقات خود ميدهم. البته فقط براي مدتي، زيرا بـا وجود دوازده هزار لغتي كه جمعآوري نمودهام و حكايات و تصنيفهايي كه به دست آوردهام در مقدمهي كار قرار گرفتهام.
ايران از نظر علم زبان فوقالعاده جالب توجه است و خيلي مسايل وجود دارد كه بايد حل شود. فقط لازم است كه اسامي محلهاي مختلف را متذكر گردم. اگر در اين قسمت تحقيقاتي به عمل آيد و به طور دقيق راجع به لهجهي اهالي كه سابقه طولاني دارند مطالعه شود خيلي از گزارشات تاريخي روشن خواهد شد.اين جانب هر جا كه توانستهام اسامي محلها را ثبت كردهام و براي اين است كه در ضمن مسافرت دويم خود بتوانم در اين خصوص مطالعات زيادتري به عمل آورم.
نقل از مجلهي آينده، سال پنجم، شمارهي 6 ـ 4 (1358